ادبیات کودک همیشه برای دغدغهمندان حوزه کتاب مسئله بوده است و نگرانیهایی را ابراز کرده اند. این دغدغه گاهی در جاهایی مانند کم توجهی به هویت ملی بیشتر خودش را نشان میدهد. دفاع مقدس بخشی از این هویت ملی است که کیان و تاریخ یک ملت را در بر میگیرد.
دفاع مقدس بخشی از این هویت است که در حوزه ادبیات کودک همچنان با، اما و اگرهایی همراه است؛ چه به لحاظ شمار و تعداد و چه کیفیت و محتوا. تولید آثار دفاع مقدس برای این گروه سنی اهمیت دارد، چون کودکان و نوجوانان چه به لحاظ حضور مستقیم در جنگ (مانند «بیست و سه نفر») یا پشت جنگ (مانند «قمقمه آب») میتواند سوژه آثار داستانی و شعر باشد.
ضمن اینکه ادبیات کودک به سرمایه گذاری نیاز دارد و این سرمایه گذاری، خود سرمایه میشود برای آینده کشور. برای تولید آثار کودک باید امکانات و تسهیلات بیشتری را در نظر گرفت و باور داشت همه این هزینهها فرداهای روشنی را در پی دارد.
ازاین رو، گرانی تولید کتاب در حوزه کودک باید به حداقل برسد و یارانههای جدی را در نظر گرفت. نگاه رهبر انقلاب به حوزه ادبیات کودک نیز از توجه ایشان به اهمیت آن حکایت میکند: «شما که در آفرینش هنری خودتان، کودک را مخاطب قرار میدهید، بدانید درست روی نقطه اصلی حرکت میکنید. آن کسی میتواند از کار خود خشنود و از رضای الهی خاطرجمع باشد که خلأ لحظه را پر کند. کار برای کودکان و نوجوانان در حقیقت برای آینده، برای خانواده ها، برای کشور و تاریخ است»
(۱۳۷۷/۰۲/۲۳).
شاید بخشی ازکم توجهی به این حوزه ناشی از دشواری نوشتن برای این گروه سنی باشد و محدودیتها و مرزهایی که درباره دفاع مقدس وجود دارد. به ویژه شناخت مخاطب امروزی کودک و نوجوان که نیازهایش با هم سن وسالهای خود در گذشته متفاوت است و چه بسا بیش از آنکه به اسطوره سازی نیاز داشته باشد، به دنبال الگوهای واقعی است.
ازاین رو، سیاست گذاری برای ادبیات کودک و نوجوان با موضوع دفاع مقدس نیازی جدی است. علاوه بر این نقد و بررسی این آثار نیز باید همواره مورد توجه باشد تا دقتها و ظرافتهای نوشتن برای این گروه سنی فراموش نشود. سال ۱۳۸۱ رضا رهگذر در کتابی با عنوان «در مسیر تندباد» به بررسی بیست سال ادبیات داستانی دفاع مقدس ویژه کودکان و نوجوانان پرداخت. امروز هم این نقد و بررسی دقیق میتواند برای آینده این حوزه راهگشا باشد.
از آفتهای جدی که این حوزه را تهدید میکند؛ سفارشی نویسی، غلو و اغراق در محتوا، ساده انگاری مخاطب و تکرار است. نکته مهم دیگر این است که در ادبیات دفاع مقدس نگاه و جهت باید به ترویج صلح باشد و روحیه این گروه سنی را در نظر گرفت تا هم به عظمتها و جنبههای حماسی دفاع مقدس توجه شود و هم ضرورت دفاع از کیان ملی و دینی را در ذهن آنها شکل داد.
برخی از مسئولان معتقدند که تاکنون کتابهای بسیاری برای کودکان در حوزه جنگ و هشت سال دفاع مقدس تولید شده است؛ ولی چرخه عرضه مشکل دارد. هرچه که باشد این گروه سنی نیازمند توجه بیشتر است. خوشبختانه کتابهای خوبی در این حوزه منتشر شده است که میشود به برخی از برجستهترین آنها اشاره کرد.
«اسم من خاکریز است» عنوان کتابی از مرتضی سرهنگی است که تلاش میکند با بیانی کودکانه شرحی از ویژگیها و کارکردهای خاکریز را برای بچهها بیان کند. این نویسنده کتاب «روزهای خرمشهر» را هم برای کودکان دبستانی نوشته است و نکته های جالبی از روزهای جنگ به آنان میآموزد. البته «بچههای کارون» نوشته احمد دهقان نیز درباره اشغال و آزادسازی خرمشهر از نگاه چند نوجوان است.
«قمقمه آب» نوشته ابراهیم حسن بیگی نیز برای گروه سنی «ب و ج» منتشر شده و به موضوع جنگ از نگاه یک کودک ساکن خرمشهر میپردازد. جالب است که این کتاب تاکنون به دو زبان انگلیسی و ترکمنی ترجمه شده است.
«فرزندان ایرانیم» را داوود امیریان به صورت طنز داستانی روایت کرده است که فضای خشک و خشن جنگ را برای مخاطبان نوجوان خواندنی و شیرین میکند. «بچهها و کبوترها» نوشته سیروس طاهباز نیز با موضوع متفاوت شهر جنگ زده و کبوترهای مهاجر برای گروه سنی «ب و ج» منتشر شده است.
«محله حاجی» نوشته بهناز ضرابی زاده، «فهمیده، رزمنده کوچک» از قاسم کریمی، «بالهای آبی من» نوشته راضیه دهقان سلماسی، «آخرین سیب» مریم جمشیدی و «پنجه ببر» شامل مجموعه خاطراتی از جنگ از احمد عربلو هم از دیگر آثار قابل تأمل حوزه ادبیات کودک و نوجوان است.